معلوم شد خریدار و دختر شباهت های زیادی با هم دارند - هر دو اهل کانادا و حتی از یک شهر هستند. اینطور که معلوم است، آنها حتی آشنایی مشترک دارند! سپس آنها به سراغ خاطرات مهمانی های جنسی در روزهای دانشگاه رفتند. چگونه می توان چنین ملاقات مهمی را بدون رابطه جنسی انجام داد؟ دختر آنقدر روشن بود که بدش نمی آمد با خروسش نزدیکتر ارتباط برقرار کند. خوش شانس برای مرد. ))
برادر شوخی کرد و خواهر از یک شوخی کاملاً بی گناه دلخور شد. و با لگد وارد توپ شد. حداقل مادرشان درست بود - دخترش را به جای او گذاشت. درست است، بگذارید زانو بزند و بمکد - او متوجه شد که چقدر اشتباه کرده است. خوب، وقتی پسر شروع کرد مانند یک فاحشه او را روی خرقه اش بالا کشید، مادر فهمید که وظیفه آموزشی او تمام شده است. حالا یک عوضی دیگر در خانه بود.
برای چی؟ چه موضوعی؟