ظاهراً پدر و دختر قبلاً بارها و بارها مشغول لذت های جنسی بوده اند ، زیرا دختر تجربه شلخته سابق را دارد و اصلاً از دست جد خود خجالت نمی کشد. چشمان بی شرم او پیرمرد را بیشتر هیجان زده می کند و او دیگر وضعیت خود را به خاطر نمی آورد. نوازش دهان هر دو به لعنتی سخت تبدیل می شود و بلوند از خوشحالی غرش می کند، در حالی که فراموش نمی کند به باباش لبخند شیرینی بزند.
چنین زیبایی شکلاتی هر کسی دوست دارد لعنت کند، زیرا او هیکلی زیبا، چشمان بی حال و دهان بزرگی دارد که مانند آبنبات چوبی دیک را می مکد. می بینید که دختر باتجربه و بسیار پرشور است و حرکات و گریه های بلند همراه با ناله او این را نشان می دهد. و نوک سینه های سیاه او چقدر جذاب به نظر می رسند، و من فکر می کنم که آن پسر بیهوده دوست احمق خود را لعنتی نکرد و بسیار لذت برد.